"فداک"

الف قامتت که خم شد، نام باغت شد "فدک"

"فداک"

الف قامتت که خم شد، نام باغت شد "فدک"

۲۰ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

گفتن "فداک" هم برایشان سخت بود

این شد که لازم شد تو فدا شوی

فدایت شوم...

در ارتباط با استکبار می شود به پیروزی رسید

و می شود دشمن به پیروزی ما راضی هم باشد...



* ... حتی تتبع ملتهم...

(بقرة/۱۲۰)

مسلمانان سبیل ها را می زنند و محاسن را می گذارند

زرتشت ها محاسن را می زنند و سبیل ها را می گذارند

حالا تو خود دانی

زرتشتی یا مسلمانی...



* از طرف یک زرلمانی ...

- در همه ی دنیا

تو را بعد از این "آقا"

از همه بیشتر دوست دارم...



* و چه شیرین می خندد آن آقای طوس...

از رمضان به قم

از قم به مشهد...



* و لا تخلنی یا رب من تلک المشاهد الشریفة و المواقف الکریمة...

روی هوا بودن

تو را به زمین می زند...



* إیاک و طاعة الهوی...

(غرر الحکم)

پونه برای ماست، مصلح
عسر برای اخلاق، مفسد

این عید عباد

آنان که اگر بگویی روزه

می گیرند

و اگر بگویی افطار

می خورند

آنان که عبد اند،  مبارک...

دست بالای دست بسیار است

اما بالای دست فدایی تو، دیگر نه...



* فلیس فوقه بر...

استخر

سونا

جکوزی و...

و تو خود را پاک نکردی...


*سلام بر تو ای ماه پاکی ها

باید
آمادگی "حیات"
داشته باشی...


فدایت، چیزی از جنس واژه شهادت...
** ... بل أحیاء...
(آل عمران/۱۶۹)

زلال شادی ها

مکدر می شوند

دل نبند...

زیانبارترین سودی است که مومن به دست آورده
آری، "ثروت" از ۲ گرگ درنده هم زیانبارتر است. 
و کمترین زیانش برای مومن این است که به
برادر مسلمان خود بگوید تو مال و ثروتی نداری
و اینگونه دست رد بر سینه ی "خواستگار" بزند...

برای بعضی چه تلخ است رفتنت

برای برخی چه شیرین

برای منی که مات و مبهوت رفتنت را می نگرم

نمی دانم، تلخ یا شیرین؟

بیا این شب آخر، رمضان بودنت را به رخ گناهانم بکش...