گفتن "فداک" هم برایشان سخت بود
این شد که لازم شد تو فدا شوی
فدایت شوم...
- ۵ نظر
- ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۳
گفتن "فداک" هم برایشان سخت بود
این شد که لازم شد تو فدا شوی
فدایت شوم...
در ارتباط با استکبار می شود به پیروزی رسید
و می شود دشمن به پیروزی ما راضی هم باشد...
* ... حتی تتبع ملتهم...
(بقرة/۱۲۰)
مسلمانان سبیل ها را می زنند و محاسن را می گذارند
زرتشت ها محاسن را می زنند و سبیل ها را می گذارند
حالا تو خود دانی
زرتشتی یا مسلمانی...
* از طرف یک زرلمانی ...
- در همه ی دنیا
تو را بعد از این "آقا"
از همه بیشتر دوست دارم...
* و چه شیرین می خندد آن آقای طوس...
از رمضان به قم
از قم به مشهد...
* و لا تخلنی یا رب من تلک المشاهد الشریفة و المواقف الکریمة...
روی هوا بودن
تو را به زمین می زند...
* إیاک و طاعة الهوی...
(غرر الحکم)
این عید عباد
آنان که اگر بگویی روزه
می گیرند
و اگر بگویی افطار
می خورند
آنان که عبد اند، مبارک...
دست بالای دست بسیار است
اما بالای دست فدایی تو، دیگر نه...
* فلیس فوقه بر...
استخر
سونا
جکوزی و...
و تو خود را پاک نکردی...
*سلام بر تو ای ماه پاکی ها
برای بعضی چه تلخ است رفتنت
برای برخی چه شیرین
برای منی که مات و مبهوت رفتنت را می نگرم
نمی دانم، تلخ یا شیرین؟
بیا این شب آخر، رمضان بودنت را به رخ گناهانم بکش...