"فداک"

الف قامتت که خم شد، نام باغت شد "فدک"

"فداک"

الف قامتت که خم شد، نام باغت شد "فدک"

۲۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

این بهار

گوشه ی چشمی است

از بهار حقیقی عالم...


* منتظر امام محبوبمان هستیم...

با تمام صداقت

از خدای قادر

خواهانم

تأهل و تکثیر نسل را

برای همه ی بی همسرها و بی اولادها...


* این آرزوی "فداک" برای فداییان حضرت مادر، در سال ۱۳۹۵ هجری شمسی است...

** آن ها که دستشان می رسد، کاری کنند، تشریک مساعی کنیم، مسأله ی مهمتری در میان است، بازی در نیاوریم...

فکر می کردم فقط جالب اند
اما الآن ضروری هم هستند...


* أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَإِنَاثًا...(یا دختر و پسر با هم می دهیم...)
(شوری/۵۰)

جای متأهل های متعهد بودم

سفرهای نوروزی را می گذاشتم سال بعد

همراه با فرزندان جدید...

انقلاب واقعی وقتی است

که تا فقرا لباس نو نخریده باشند

ما هم لباس عید نخریم...


* اصل جمله از شهید مطهری است...(آینده انقلاب اسلامی، ص ۶۱)

فقط آمریکا و صهیونیست

"دشمن" ما نیستند

که "انگلیس" هم

دشمنی است، متخصص در امر اختلاف افکنی...


* حضرت آقا در دیدار با خبرگان در ۲۰/اسفند، دشمن را سه کشور شمردند: دشمن یعنی آمریکا، یعنی صهیونیست، یعنی انگلیس...

موجب خسارت خبرگان شدند

و باید جوابگو باشند...


* بنا بر فرموده ی حضرت آقا، رأی نیاوردن علامه مصباح و آیت الله یزدی، خسارتی است در خبرگان...(1394/12/20)

حضرت آقا

فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها)

صدیقه ی طاهره را

دردانه اهل بیت خواندند...


* به تعداد سال های حضورشان در کنار امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به محضرشان، در "فداک"، عرض ارادت شد...

چه تند می زند نبضش این روز آخری
باز در دلش گل کرده احساس مادری...


* با شهادت محسن بن علی چگونه کنار بیاییم...

سوال من این است

که چه کسی دختر رسول الله را زد

و اینکه خلیفه چه برخوردی

با قاتل تنها یادگار پیامبرش کرد...


* کسی که نتواند امنیت خانه ی دختر پیامبر را تأمین کند، آیا شایسته ی خلافت است؟ منطقی باشیم...

مگر هق هق گریه کردن

درد پهلوی شکسته را زیاد می کند

که از علی(علیه السلام) خواست

برای یتیم هایش گریه کند...

کمی هم ته دلش

نگران حسین(علیه السلام) است

مادر است دیگر...


* منقول است که لحظات آخر، به امیرالمؤمنین عرضه داشتند برای یتیم هایم گریه کن...

شما را به مادرتان فاطمة(سلام الله علیها)

دیگر دل ما و آن جانباز عزیز را

با حرف از رفتن زدن

ریش ریش نکنید...


* شب دوم فاطمیه، میان سخنان حاج آقا پناهیان، در حسینیه ی امام، جانبازی پر از سوز، فریاد برآورد که آقا، دیگر حرف رفتن نزنند، قلبم گرفت...

خلاصه ی فریادهای حضرت مادر
گلایه از مردم بود
از بی تفاوتی و بی خیالیشان
نسبت به بی تقوایی مسؤلان
و حاکمان جامعه اشان...


* اصل مطلب، از بیانات حاج آقا پناهیان است...